Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-08@07:35:54 GMT

کتاب‌های خواندنی به پیشنهاد «حاج قاسم»

تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۸۴۰۴۸

کتاب‌های خواندنی به پیشنهاد «حاج قاسم»

سردار شهید سلیمانی، در کنار همه ویژگی‌هایش که این روزها بیشتر از آن گفته می‌شود، کتاب‌خوانِ خوب و مروج کتاب خوانی نیز بود.

به گزارش مشرق، کتاب، یار مهربان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بوده است. گواه این ادعا تصاویر منتشر شده از صحنه شهادت سردار و کتاب «گلچین احمدی» است که این شهید بزرگوار به همراه داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او مقدمه کتاب «فرماندهان ورود ممنوع» را هم که شامل خاطرات ۳۰ فرمانده تخریبچی دوران دفاع مقدس است، به رشته تحریر درآورده. علاوه بر این، سردار شهید سلیمانی، در کنار همه ویژگی‌هایش که این روزها بیشتر از آن گفته می‌شود، کتاب‌خوانِ خوب و مروج کتاب خوانی نیز بود. آن شهید والامقام، درطول سال‌های گذشته، به طور مرتب کتاب‌های حوزه تاریخ شفاهی جنگ را می‌خواند و یادداشت‌هایی بر آن‌ها می‌نوشت که باعث معرفی و رونق فروش آن‌ها می‌شد. در ادامه، مجموعه‌ای از این کتاب‌ها را معرفی خواهیم کرد. کتاب «الغارات»، یکی از کهن‌ترین متون تاریخی شیعه، از آخرین کتاب‌های پیشنهادی این سردار برای خواندن، به خصوص در مقطع کنونی است.

وقتی مهتاب گم شد

این کتاب درباره خاطرات جانباز علی خوش‌لفظ است. فروردین سال ۹۶ رهبر انقلاب تقریظی بر این کتاب نوشتند و دیگران را به خواندن آن توصیه کردند. سردار سلیمانی نیز بعد از مطالعه این کتاب، یادداشتی را خطاب به نویسنده جانباز کتاب نوشت که متن زیر، بخشی از این یادداشت است: «عزیز برادرم علی عزیز/ همه شهداء و حقایق آن دوران را در چهره‌ تو دیدم/ یک باره همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده‌ای که صدها نفر از آن ها را همین گونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آن ها را تشییع می کنم و رویم نمی‌شود در تشییع آن ها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آن ها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمی‌روم و نمی‌میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز، له‌له می‌زنم و به درد «چه کنم» دچار شده‌ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم‌هایم پاشاندی. تنهای تنهایم. برادر جامانده‌ات، قاسم سلیمانی»

آن بیست و سه نفر

این روزها فیلم سینمایی «۲۳نفر» روی پرده سینماها در حال اکران است. فیلمی که مهر ماه سال گذشته سردار شهید فیلم برداری آن را کلید زد. کتاب، روایت ۲۳ نوجوان اسیر ایرانی در دوره جنگ تحمیلی است که فریب نقشه‌های دشمن را نمی‌خورند و کاری می‌کنند، کارستان. راوی این کتاب احمد یوسف‌زاده، اردیبهشت سال ۹۴  در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از نگارش نامه‌ای از سوی سردار سلیمانی خطاب به خود درباره این کتاب خبر داد. بخشی از متن نامه به این شرح است: «احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس که در کارنامه‌ام یک شب از آن شب ها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای‌کاش در همان بالا بمانید. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال‌یافته در قفس دشمن را ببینند. ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.»

من زنده‌ام

اغلب کتاب‌ها درباره اسرا، توسط راویان مرد نوشته شده است؛ اما «من زنده‌ام» یک راوی خانم دارد. معصومه آباد راوی این کتاب، در دوره جنگ تحمیلی اسارت را تجربه کرده است. سردار شهید دو نامه بر این کتاب نوشته؛ نامه اول در بغداد که بیانگر حس خود به این کتاب است و نامه دوم در نینوا. او در دومین نامه با اشاره به رشادت‌های معصومه آباد هنگام اسارت نوشته است:«خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی. سعی کن در این آزادی اسیر نشوی. ان شاءا... کتابت را به همه زبان ها ترجمه می‌کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول ا... چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه این گونه معصوم بوده است. به تو به عنوان خواهرم، به عنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم. حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم. ساعت ۲۳(نینوا)»

سربلند

کتاب «سربلند» روایت زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی از کودکی تا شهادت به قلم محمدعلی جعفری است. از این اثر که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است، مهر ماه سال گذشته رونمایی شد. هرچند سلحشوری‌های سردار شهید سلیمانی برای از بین بردن داعش در سوریه منجر به این شده بود که او با مدافعان حرم به خوبی آشنا باشد اما این کتاب نیز او را تحت تاثیر قرار داد. سردار پس از خواندن «سربلند»، یادداشتی بر این کتاب نوشت که متن آن چنین است:«سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. دخترم آن ها را الگو بگیر و مهم ترین شادی آن ها عفت و حجاب است.»

رادیو

کتاب «رادیو» دربرگیرنده بخشی از خاطرات تکان‌دهنده سردار محمدرضا حسنی سعدی از دوران اسارت در اردوگاه شماره ۴ موصل است. این سردار در این کتاب خاطراتی از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارا... و برادر دو شهید را که در سن ۲۳ سالگی در عملیات آزادسازی خرمشهر به اسارت دشمن بعثی در آمد، روایت می‌کند. در این کتاب، نویسنده گریزی هم به چگونگی به دست آوردن رادیو در اردوگاه می‌زند و از آن می‌نویسد. بخشی از متن یادداشت سردار شهید بر این کتاب که اردیبهشت امسال به چاپ سوم رسیده به این شرح است:«حاج محمدرضای عزیز، مخلص مجاهد، سلام. این خاطره ارزشمند و تکان‌دهنده که از یک عملیات سنگین ویژه، هیجان انگیزتر است، نباید به این سادگی پردازش شود. خود بحث رادیو زیباترین داستان خواندنی برای تمام نسل‌ها می‌تواند باشد، در جایی که اسرا و زندانیان جنگ‌ها معمولاً به دنبال سیگار یا اشیای فراموش دهنده مخدرند، فرزندان روح ا... در فکر فهم اندیشه او و تلاش برای ایستادگی روح خدا در مسلک اویند.»

گردان ۴۰۹

اگر می‌خواهید از حال و هوای رزمندگان قبل از شروع عملیات «والفجر ۱۰» که در سال ۶۶ رخ داد بیشتر بدانید باید این کتاب را بخوانید. کتابی که سردار شهید سلیمانی نیز آن را خوانده و یادداشتی بر آن نوشته است. بخشی از یادداشت سردار شهید بر این کتاب که دی ماه سال گذشته از متن آن رونمایی شد، به این شرح است: «سلام و برکات خداوند برخطّۀ شهیدپرور مقاوم و پر از معنویت، ولایی و بسیار شجاع سیستان. بارها متحیرانه تماشاگر شجاعت و معنویت آنان بودم، گردان ۴۰۹ و بنیان گذار بسیار پرافتخار و ارزشمند آن، شخصیتی دایم قابل افتخار همچون شهید مخلص میرحسینی عزیز که خود به تنهایی تداعی‌کننده یک لشکر بود، یل بزرگ سیستانی که همه جوانان کرمانی، سیستان و بلوچستانی و هرمزگانی را در مدرسه خود مشق عشق و ایثار داد و همه به او تأسّی می‌کردند و در سختی‌ها به او پناه می‌بردند. مرد زخم‌دارِ زخمی تمام نبردها، آخرین فردی که از صحنه آتش خارج می‌شد، آن هم با تن چند چاک جراحت.»

*روزنامه خراسان

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار سکه و ارز تحولات عراق سردار سلیمانی سردار قاآنی کتاب سردار حاج قاسم سلیمانی شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی شهید حاج قاسم سلیمانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۸۴۰۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «باران گرفته است» نوشته احمد یوسف زاده به تازگی توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر و در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می شود. این کتاب داستانی مستند از کودکی، نوجوانی و جوانی شهید حاج قاسم سلیمانی است.

یوسف زاده درباره این کتاب می گوید: به عنوان کسی که حدود دو سال با کودکی حاج قاسم زندگی کردم و در مورد ایشان و خانواده محترمشان تحقیق کردم باید بگویم زندگی حاج قاسم از همان کودکی یک زیست ساده، صمیمی و بی آلایش است. قرار بود اسم کتاب رو خوش مهر بگذاریم و دلیل آن این بود که حاج قاسم از کودکی مهرش به دلش همه می‌نشست.

یوسف زاده در مورد سبک زندگی حاج قاسم ادامه داد: ما در مورد حاج قاسم با یک کودک روستایی کم برخوردار مواجه هستیم که در آنجا رشد و زندگی می‌کند و مستقل به شهر می‌آید و هر لحظه ممکن بوده در آنجا دچار آسیب‌هایی شود کما اینکه حتی یکبار با گروهی آشنا می شود که عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اما حاج قاسم از همه این موانع و دام‌های دوران طاغوت و پر التهاب انقلاب اسلامی عبور می‌کند.

این نویسنده دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در در مورد اهمیت دوران کودکی حاج قاسم گفت: البته که یکی از مهمترین برهه‌های زندگی حاج قاسم دوران کودکی وی و تربیت یافتن در یک خانواده ساده با پدر و مادری روستایی که انسانهای پاک، دانا و با بصیرت دینی بالایی بودند.

وی افزود: خود حاج قاسم هم افتخار می‌کند که پدرش حتی در حد یک دانه گندم نان حرام به خانه نیاورد. وقتی با اهالی روستا حرف می‌زدم حرفشان این بود که با داشتن پدر و مادری مثل مشت حسن و مشت فاطمه طبیعی است که پسرشان حاج قاسم شود. یوف زاده در پایان تأکید کرد: کودکی حاج قاسم می‌تواند برای نسل‌ جدید هم الگو باشد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

رادیوی فیلیپس هلندی بزرگ و سنگین بود. شصت سانت طول، چهل سانت عرض و بیست سانت قطر داشت. آن قدر سنگین بود که باید روی دوش حمل می شد. به لطف دوازده باطری «ریواک» بزرگ که پشتش می خورد، صدایش شفاف و قوی بود.

بعد از تعطیلی تابستان، وقتی تشکری برای سال دوم به قنات ملک آمد، رادیو شد نقل محافل روستا. شب ها، اکبر و حسین و صفدر و مش حسن و خیلی از هالی روستا در اتاق تشکری محفل می کردند. تشکری به آن ها علاقه مند شده بود و از هم نشینی شان لذت می برد. مردان روستایی رادیو گوش می دادند و خاطرات شیرین خود را برای هم تعریف می کردند و بلند بلند می خندیدند. تشکری برایشان چایی درست می کرد و بی آنکه دلیل خنده شان را بداند، تا آخر شب، که «داستان شب» را گوش می دادند، پای صحبتشان می نشست. مردها تا بروند به خانه هایشان، هر کدام دوازده سیزده استکان چای سر کشیده بودند.

آقای مدیر در خانه هر کدام از اهالی که برای شام دعوت می شد، رادیو را هم با خود می برد. با بلند شدن صدای رادیو، همسایه ها هم می آمدند و در سیاه چادر یا اتاق می نشستند و دوباره سر صحبت های بی پایان باز می شد. یک روز آقای مدیر بی رادیو به مهمانی رفت. در روستای آن طرف رودخانه عروسی دعوت بود. الاغی آوردند و آقا معلم را، که کت و شلوار شیکی پوشیده بود، با عزت و احترام سوار کردند و بردند به طرف محل عروسی. جمعیت زیادی آمده بودند. براهی هر طایفه ای جاهای خاصی مشخص شده بود که بنشینند و چای و ناهار بخورند. وقتی الاغ آقای تشکری به محدوده خانه داماد رسید، سازی و دهلی ها در حالی که می زدند و می نواختند، به استقبال آمدند.

***

قیافه قاسم در آن سن و سال دوست داشتنی بود. هنوز پشت لبش سبز نشده بود. می خواست به جایی برسد. می خواست کار ناتمام برادرش حسین را تمام کند. می خواست نه تنها وام پدرش را بپردازد، بلکه برای خودش هم زندگی خوبی بسازد. کار می کرد، سفت و سخت. حتی کارهایی که وظیفه اش نبود. وقتی ماشین حمل خواربار آن طرف خیابان هتل بوق می زد، تا یوسفی باخبر بشود، سومین حلب هفده کیلویی روغن را هم از پله ها بالا آورده و در انبار گذاشته بود. آقای هروی، همان جوان خوش تیپ خشکشویی اکسپرس، از فرزی قاسم کیف می کرد. یک روز وقتی داشت لباس های مشتری ها را اتو می کرد، دید قاسم نوجوان قالب های بزرگ یخ را با همان هیکل کوچکش از راه پله بالا می برد. دلش به حال او سوخت و با هم دوست شدند. عشایرزاده با نمک، در روزهای شلوغ هتل، به ویژه در ماه رمضان، برای اینکه بتواند با همان زبان روزه کارش را تند و سریع انجا بدهد، کفش هایش را در می آورد و در این لحظات دیگر انگار روی زمین راه نمی رفت، بلکه می لغزید!

این کتاب با ۲۳۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان توسط انتشارات مکتب حاج قاسم در نمایشگاه کتاب عرضه می شود.

کد خبر 6099526 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
  • معرفی چند اثر خواندنی که در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود/ از «نامه‌ای به آسمان» تا «تاکسی‌سواری»
  • عرضه ۶ عنوان کتاب جدید درباره حاج قاسم سلیمانی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
  • «توسعه خواندنی است» در راه نمایشگاه کتاب
  • عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
  • تماس منافقین برای تخلیه اطلاعاتی پرستار بیمارستان محل حضور شهید سلیمانی‌ | بشنوید
  • دست پر «مکتب حاج قاسم» در نمایشگاه کتاب تهران
  • برگزاری اردوی مدرسه تربیتی شهید سلیمانی ویژه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در کرمان
  • اعزام کاروان دختران حاج قاسم از اصفهان به کرمان
  • اعزام کاروان دختران حاج قاسم از اصفهان به کرمان+ فیلم